دلم هواتو کرده مادر جونم فدات بشم امشبم مثل هرشب باز زول زدم به عکس کوچیکی
واسه خودم قابش گرفتم /مینویسم که ببینی که باورت بشه بفهمی من هستم هنوز
یادت نرفت باشِ/کجایی که دیگه من طاقتم تموم شده مادر جون مامانی فهمیده عکست
با خودم میبرم فهمید بدجور ضایع شدم کلی دعوا بازم نق نق های همیشه گیش کجایی
هان دلم خون بخدا /دارم خفه میشم امشب دار بارون میاد حالم از هوای بارونی بهم
میخور کجایی که ببینی این همه غم منو هان کجای چه جور تونستی به خودت اجازه بدی
به این زودی بری هان چشمام دیگه بد جور میسوزه فکنم میخوام کور بشم خخخ فکنم
عینکی بشم کجــــــــــــای هان دیگه بسته بسته بسته من حوصله نق نق هاشون ندارم
مادرجون اخه چرا؟؟؟چرا؟؟چرا؟؟؟برای چی؟؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
+ نوشته شده در ساعت 18:44 توسط جانان عمه